اکسیژن
اطلاع رسانی، آموزش و فرهنگ سازی برای دستیابی به هوای پاک در کشور
عباس محمدیپیش کشیدن بحث تاثیر تحریم‌ها بر تخریب محیط زیست نیز اگرچه به طور کلی درست است، اما جای پرسش است که تا همین چند سال پیش که تحریم‌ها به این شدت نبودند و صدها میلیارد دلار به خزانه‌ دولت واریز می‌شد، چه گلی بر سر محیط زیست کشورمان زدیم؟!
 
زیست بوم به نقل از خبر آنلاین - عباس محمدی*: سخنان آقای روحانی رییس جمهور، در نشست سران درباره‌ تغییرات آب و هوا (تارنمای ریاست جمهوری 1/7/93) از این نظر که می‌توان آن را در ادامه‌ گفته‌های پیشین ایشان (چه در دوره‌ تبلیغات انتخابات ریاست جمهور، و چه در دوره‌ تصدی این مقام) فرض کرد، ارزشمند است.

یعنی می‌توان تصور کرد که سرانجام یک رییس جمهور ایرانی، دست‌کم در سخن راندن از مسایل زیست‌محیطی، پیگیر است. اشاره‌ آقای روحانی به تاثیر تغییر اقلیم بر گسترش فقر و ایجاد درگیری‌های نظامی هم از این حیث که نشان می‌دهد رییس جمهور ما به اثر متقابل مساله‌های اجتماعی و محیط زیستی آشنا است، امیدبخش می‌نماید.

بخشی از سخنان آقای روحانی که به ضرورت "همکاری جهانی" در حل بحران گرمایش جهانی می‌پردازد، اگرچه به طور کلی درست است، اما شاید این شائبه را هم در ذهن‌ها پدید آورد که کشور ما می‌خواهد از مسوولیت خود طفره رود. در قضیه‌ تغییر اقلیم، مانند بسیاری معضل‌های محیط زیستی دیگر، همان ماجرای "تراژدی منابع عام" که گارت هاردین طرح کرده، پیش آمده است؛ هر کس می‌پندارد که اگر از یک منبع عمومی (مثلا یک چراگاه که در دسترس همگان است) نهایت استفاده‌ شخصی را نبرد، دیگری این کار را خواهد کرد و او زیان خواهد کرد. به همین ترتیب، بیشتر دولت‌ها هم می‌پندارند که اگر از مصرف سوخت‌های فسیلی بکاهند یا تولیدهای خود را کم کنند، از قافله عقب خواهند ماند. اما، در این مورد، استثناهایی هم هست؛ چند دولت اسکاندیناوی، حتی بیشتر از درصدی که توافق‌های جهانی موظف‌شان کرده، از تولید گازهای گلخانه‌ای خود کاسته‌اند. آیا ایران نمی‌توانست چنین کند که نکرده، و حتی در ردیف کشورهایی قرار گرفته که بیشترین تولید سرانه‌ گازهای گلخانه‌ای را دارد؟!

پیش کشیدن بحث تاثیر تحریم‌ها بر تخریب محیط زیست نیز اگرچه به طور کلی درست است، اما جای پرسش است که تا همین چند سال پیش که تحریم‌ها به این شدت نبودند و صدها میلیارد دلار به خزانه‌ دولت واریز می‌شد، چه گلی بر سر محیط زیست کشورمان زدیم؟! آیا جز این بود که با همان دلارها، به تخریب پوشش گیاهی کشور پرداختیم و جلوی ترسیب کربن را گرفتیم؟ یا با دامن زدن به مصرف‌گرایی و واردات انواع کالا (حتی میوه و صنایع دستی چینی و شورت یک‌بارمصرف و...) و سرهم‌بندی کردن خودروهای پرمصرف بنزین‌خوار، گازهای گرم‌کننده‌ بیشتری را وارد هوای جهان کردیم؟ من حتی ترس این را دارم که با سرازیر شدن دوباره‌ دلارها به کشور، طرح‌هایی مانند ساخت سدهای بزرگ طبیعت‌سوز و ساختمان‌سازی‌های فله‌ای، با همان شدتی که در دولت پیشین متداول بود، دوباره سر بر آرند!

ضرورت بازنگری در برنامه‌های توسعه

هیچ کشور، نهاد، و فردی نباید سهل انگاری خود را در مورد حفاظت از منابع آب، با بی مسوولیتی کشورها و شخصیت‌های دیگر توجیه و از خود رفع مسوولیت کند. می‌دانیم که سهم اصلی در تولید گازهای گلخانه‌ای جهان را کشورهای صنعتی دارند، اما مهم‌تر این است که وظیفه‌ خود را بشناسیم و به آن عمل کنیم.

نکته‌ای که ضروری است مورد توجه مدیران کشور قرار گیرد، این که موقعیت اقلیمی ایران چنان است که بر پایه‌ گزارش "آی پی سی سی" یا پنل بین دولتی تغییر آب و هوا، میانگین افزایش دما در چند دهه‌ اخیر در منطقه‌ی ما، بین 2/5 تا 3/5 درجه‌ سانتی گراد یعنی حدود دو برابر میانگین افزایش دمای جهانی در 35 سال منتهی به 2007 بوده است. افزایش دما سبب شده که برای مثال، بارش برف کم‌تر، سطح برفچال‌ها و دوام آنها در فصل گرم کم‌تر، یخچال‌های کوهستانی کوچک‌تر، تبخیر بیشتر، و اثر مخرب برنامه‌های سد سازی و انتقال آب بر پهنه‌های آبی کشور شدیدتر شود. همچنین سبب شده که الگوی بارندگی تغییر کند، به گونه ای که خشکسالی‌های پی در پی و سیل‌های تابستانی بیشتر گردد.

ایران حدود یک درصد از خشکی جهان را در اختیار دارد، اما جمعیت آن کمی بیش از یک درصد جمعیت جهان و سرانه‌ آب در دسترس آن کم‌تر از یک چهارم سرانه‌ جهانی است. سرانه‌ آب در دسترس هر فرد ایرانی در 50 سال پیش، 7500 مترمکعب بوده که این میزان هم اکنون به سالانه 1400 مترمکعب (کمتر از یک پنجم) رسیده است. 

به نظر می رسد که جلوگیری از رشد جمعیت برای پیش‌گیری از رسیدن به مرز "تنش آبی" (سرانه‌ هزار متر مکعب)، همچنین جلوگیری از بارگذاری اضافه بر بوم‌سازگان‌های آبی کشور با خودداری از احداث صنایع و کشت های "آب بر"، ارتقای روش‌های آبیاری، و تلاش جدی در کاهش خروج گازهای گلخانه‌ای، از مهم‌ترین برنامه‌هایی است که باید در دستور کار مدیران کشور قرار گیرد.

تغییر شرایط اقلیمی، ما را به در پیش گرفتن شیوه‌های رفتاری و مدیریتی دیگری، جز آن چه که تا کنون داشته‌ایم، فرا می‌خواند. این دگرسازی را می‌توان در دو دسته‌ کلی اقدام‌های "کاهش دهنده"  گرمایش (mitigation) و اقدام‌ها برای "سازگاری" با شرایط جدید (adaptation) دسته‌بندی کرد. اقدام‌های کاهش دهنده، شامل آن دسته کارهایی می‌شود که به کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای می‌انجامند و در نتیجه روند گرم شدن زمین را کندتر می‌کنند. اقدام‌های سازگاری، آن دسته کارهایی هستند که برای تطبیق با شرایط تغییر اقلیم و نیز رویارویی با بحران‌های ناشی از این تغییر (سیل‌ها، خشکسالی‌ها، توفان‌ها، ازمیان رفتن زیستگاه‌ها و گونه‌ها،...) انجام می‌شوند. 

در موضوع منابع آب که حیاتی‌ترین چالش‌ها را پیش روی ما قرار داده و خواهد داد، باید در نظر داشت که تغییر اقلیم و عوارض آن مانند عقب‌نشینی یخچال‌های کوهستانی و کم‌دوام شدن برفچال‌ها، سبب تغییر الگوی جریان رودها شده و بیش از اینها هم خواهد شد. با توجه به این که جریان رودخانه‌ها هر روز پیش‌بینی ناپذیرتر می‌شود، سدسازی (که در ایران به شدت مورد حمایت دولت است) به عنوان یک روش مدیریت منابع آب باید مورد نقد جدی و بازنگری قرار گیرد. سد با این پیش‌فرض ساخته می‌شود که رودخانه همچون گذشته جریان خواهد داشت، حال آن که خشك‌سالی‌های بيشتر، بسياری از سدها را غيراقتصادی ساخته و از سوی دیگر، بارش‌های سيل‌آسا موجب رسوب‌گيری بيش از حد مخزن سدها و نيز سبب افزايش خطر شكستگی سدها شده است. سدها با توليد گاز متان، آسيب‌رسانی به پوشش گياهی، و جلوگيری از عمل طبيعی رودخانه در ترسيب كربن، موجب گرم‌تر شدن زمین می‌شوند و با آسیب‌رسانی به سامانه‌های دیرپای بهره‌برداری از آب که در طول رودخانه و در دشت‌های بهره‌مند از جریان رود شکل گرفته، با دامن زدن به اختلاف‌های منطقه‌ای بر سر آب، و با ایجاد توهم فراوانی آب برای منطقه‌های دیگر، توانایی سازگار شدن مردم را با تغییر اقلیم کمتر می کنند. به هرحال «زمین سالم به رودهای سالم نیاز دارد» و سالم‌ترین رودها، آن‌هایی هستند که به شکل طبیعی خود جریان دارند.

ایران، به دلیل بالا بودن سرانه‌ مصرف سوخت‌های فسیلی و کارامدی پایین خودروها و نیروگاه‌ها و ماشین‌های صنعتی خود، امروزه به یکی از کشورهای مهم تولیدکننده‌ گاز دی اکسید کربن بدل شده است. این امر، نه تنها موجب گرم‌تر شدن کره‌ زمین می شود و مغایر مصالح ملی و تعهدات جهانی ما در ارتباط با "کنوانسیون تغییرات آب و هوا" است، بلکه در کوتاه مدت نیز موجب آسیب‌های جدی به سلامت شهروندان‌مان می‌شود؛ دکتر پیمان آزاده دبیر همایش سالانه‌ انجمن سرطان، حدود دو سال پیش گفت که میانگین تولید گاز دی اکسید کربن در ایران، دو برابر استانداردهای جهانی است و این، یکی از عامل‌های «افزایش وحشتناک» سرطان در کشور است. 

مدیران کشور باید، با سرعتی که به گفته‌ لستر براون سیاستمداران در شرایط جنگی از خود نشان می‌دهند، برای کاستن از تولید گازهای گلخانه‌ای، کم کردن اتکای کشور به سوخت‌های فسیلی، حفظ و ارتقای جنگل‌ها و مراتع، ترسیب کربن، آموزش همگانی برای صرفه‌جویی در آب و انرژی، کنترل جمعیت، و برای آماده‌سازی جامعه به منظور سازگاری با شرایط اقلیمی جدید، گام‌های عملی و موثر بردارند. گرمایش زمین، و بحران عمیق آب چیزی نیست که مورد شک باشد، و فراموش نکنیم که: به عمل کار برآید، به سخن‌دانی نیست...

*فعال محیط زیست

تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۳ 

مطالب مرتبط :


نظرات شما عزیزان:


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 13 مهر 1393برچسب:تحریم,گرمایش جهانی, تغییر اقلیم,آب,جمعیت, توسط دکتر سید علیرضا عظیمی |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.